فیلم داستان نوجوانی با نام کیسی نیوتون را روایت می کند که آرزو های بزرگی در ذهن دارد و می خواهد به هر قیمتی که شده به آنها دست یابد که این باعث ایجاد دردسر و رفتن به اداره ی پلیس برای او می شود. اما همه چیز تغییر می کند وقتی دروازه ای باستانی به سوی یک دنیای بسیار پیشرفته با نام (Tomorrowland) پیدا ...
داستان فیلم دربارۀ آوا یک قاتل خطرناک است که برای سازمان سیا کار میکند او برای کشتن افراد مشهور به شهر های مختلف سفر میکند، اما در یکی از ماموریت هایش به مشکل بزرگی برمیخورد...
پس از ربوده شدن دختری به نام پریتی در شهر حیدرآباد هندوستان، یک پلیس جوان به نام ویکرام که با خاطرات تلخ گذشتهاش دست به گریبان است، تصمیم میگیرد که با وجود تمامی موانع پیش رو، پرونده او را به سرانجام برساند و...
ده سال پیش، اسلید ویلسون با لقب دثاستروک، یک اشتباه غم انگیز را رقم زد و همسر و فرزندش قیمت وحشتناکی را پرداخت کردند. اکنون یک دهه بعد خانواده ی ویلسون یک بار دیگر توسط شغال قاتل و خلافکارهای هایو تهدید می شوند. آیا دثاستروک می تواند گناهان گذشته را پاک کند یا خانواده ی وی قیمت نهایی را پرداخت می کنند و…
والاس و گرومیت یک نانوایی باز کرده اند! نانوایی با دستگاههای پیشرفته و نانهای عالی. کار نانوایی بالا میگیرد و والاس و گرومیت حسابی سرگرم اداره ی نانوایی میشوند...
«کوین لومکس» یک وکیل مدافع جوان، بیباک و شکست ناپذیر ساکن شهری کوچک در فلوریدا است. او توسط قدرتمندترین شرکت حقوقی دنیا در نیویورک استخدام می شود و با وجود مخالفت مادرش که نیویورک را شهری پر از فساد می داند پیشنهاد کار را پذیرفته و بهمراه همسرش به نیویورک می رود…
«جان کانستنین» به خاطر ارتباطش با موجودات ماورای طبیعی شهرت دارد. او به خاطر خودکشی یک بار به جهنم رفته است، اما دوباره به زندگی بازگشته تا شاید با انجام اعمال خوب، جایی در بهشت برایش پیدا شود. بعد از داخل شدن در یک سری از ماجراها، او در میابد که شیاطین قصد دارند با شکستن محدودیتها به دنیایی انسانها وارد شوند و او پا در راهی می گذارد که نهایتا به نبرد مستقیم با شیطان منتهی می شود .
داستان این فیلم دربارهی یک دوربین عکسبرداری فوری یا همان پولاروید است ، با این تفاوت که اگر تصویر هر فردی توسط این دوربین گرفته شود به طرز ترسناک و مرموزی نابود خواهد شد و…
داستان در مورد چند بچه دبیرستانی است که یکی یکی پس از تماس تلفنی قاتل نقاب به صورت سلاخی میشوند تا اینکه سیدنی پرسکات (نیو کمپل) یکی از بچههای دبیرستان که مادرش چند سال قبل به طرز مشکوکی کشته شد مورد حمله قاتل قرار گرفته ولی از حمله نجات پیدا کرده . پلیس پس از این ماجرا به دوست سیدنی بیلی لومیس مشکوک شده و وی را دستگیر میکنند . دقیقاً در شبی که بیلی دستگیر میشود تلفن زنگ زده و سیدنی صدای قاتل را می شنود بنابراین بیلی آزاد میشود و روز بعد با به قتل رسیدن مدیر دبیرستان موج جدیدی از وحشت در دبیرستان به پا می افتد .
قاتلی مشهور به «شبح چهره»، شروع به کشتن نوجوان ها می کند، و با افزاییش تعداد قربانیان، دختری جوان به همراه دوستانش برای شناسایی قاتل دست به کار می شوند...
ده سال از ماجرای قتلهای پیشین گذشته است. «سیدنی پرسکات» که با نوشتن کتابی از ماجراهایی که بر سرش گذشته بود، اکنون به زندگی طبیعی بازگشته، دوباره با «شبح چهره» روبرو می شود.